سلام بنده ی ناچیز و مسکین
به بانوی بلند آوازه پروین
عزیزم حال و احوالت که خوب است؟!
رفیق شاعرم حالت که خوب است؟!
در اخبار از قضا چیزی شنیدم
خبرهای غم انگیزی شنیدم
شنیدم بحث تخریب بناهاست
سر میراث ملّی جنگ و دعواست
مدیران بس که فکر پول هستند
به تخریب هنر مشغول هستند
از ارگان های بالا نامه دارند
برای خانه ات برنامه دارند
به قدری وضع فرهنگی وخیم است
که بحث حذف تهران قدیم است
چنین اقدام هایی جز ستم نیست
جنایت های فرهنگی که کم نیست
پریشان حال و بد فرجام هستند
مشاهیر هنر نا کام هستند
هنر دست گروهی بی سواد است
خیانت کار ِبی وجدان زیاد است
جوان را از هنر دلسرد کردند
بزرگان هنر را طرد کردند
ولی درد من و تو بیش از این هاست
که زن هستیم و هر جا صحبت از ماست
تو بهتان و ملامت کم ندیدی
از این دنیا به غیر از غم ندیدی
زبانم لال، این ها حرف من نیست
شنیدم شعر های کار زن نیست
زبان و لحن اشعارت عجیب است
بیانت عینهو مردی ادیب است
به تو تا آن زمان ظنّ و گمان بود
که بابایت ادیبی خوش بیان بود
تو امّا قرص و محکم شعر گفتی
پس از مرگ پدر هم شعر گفتی
اساس حرف مردم بر دروغ است
نمی دانی چه ها پشت "فروغ" است!
مصیبت نامه ای ناجور خواندم
چرا از بحث اصلی دور ماندم؟!
به فکر خانه و کاشانه ات باش
خودت دلسوز وضع خانه ات باش
اگر حرفم غلط یا نا صواب است
مرا معذور کُن حالم خراب است!
نظرات شما عزیزان:
تبادل
لینک هوشمند
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
